●●●●● برای دیدن عکس ها به [ادامه مطلب] مراجعه کنید ●●●●●
بیوگرافی کامبیز دیرباز:
متولد 1354 تهران
مدرک تحصیلی: لیسانس بازیگری از دانشکده هنرهای دانشگاه آزاد اسلامی
آغاز فعالیت هنری از سال 1376 با حضور در تئاتر سیاوش خوانی
آغاز فعالیت سینمایی: دختران انتظار (رحمان رضایی، 1378)
......................................................
مصاحبه با کامبیز دیرباز:
محدثه
واعظی پور:کامبیز دیرباز بازیگری سینما را با نقشهای کوتاهی در «دختران
انتظار» و «نغمه» شروع کرد.بازی در «دوئل» و دریافت سیمرغ بلورین آغاز یک
جریان تازه در کارنامه حرفهای این بازیگر بود. دیرباز پس از «دوئل» در
فیلمهای «گرداب»، «به نام پدر»، «مقلد شیطان»، «سرگیجه» و «اخراجیها»
بازی کرد. این گفتوگو به بهانه اکران «اخراجیها» فیلمی که دیرباز در آن
نقش مجید سوزوکی شخصیت اصلی را بازی کرده انجام شده در روزهای پایانی سال
85 که دیرباز مشغلههای زیادی داشت. چند روز را سر صحنه مجموعه «در چشم
باد» در شمال کشور میگذراند و چند روز به تهران میآمد تا به ضبط برنامه
نوروزیاش در رادیو برسد.
بعد از «دوئل» و گرفتن سیمرغ چه اتفاقی افتاد؟ به نظر میرسد کامبیز
دیرباز کاملاً حرفهای با موضوع برخورد کرده، احساساتی نشده و فقط به فکر
بازی در نقش اول نبوده. در عین حال که به تنوع انتخابهایش هم اهمیت داده.
قطعاً اینها که گفتید در ذهن من بوده، البته چقدر به این ایدهآل نزدیک
شدهام، بحث دیگری است. بعد از «دوئل» و گرفتن سیمرغ بلورین و پخش «تب
سرد» پیشنهادهای زیادی داشتم. تا جایی که توانستم سعی کردم به متن اهمیت
بدهم و به اینکه پیشنهاد در مدیوم سینماست یا تلویزیون کمتر توجه کردم.
سعی کردم به عنوان یک مخاطب با پیشنهادهایم برخورد کنم، خیلی حسی انتخاب
کردم و پیشنهادهایی را پذیرفتم که دوستشان داشتم. همین حساسیتها باعث شد
14 ماه هیچ کاری را قبول نکنم تا «به نام پدر».
کار با حاتمیکیا برایتان مهم بود؟
در کنار همکاری با آقای حاتمیکیا که مهم بود، نقش و فیلمنامه را هم دوست داشتم.
نقش هم با کارهای قبلیتان متفاوت بود.
بله. میثم با پیمان در «تب سرد» ویحیی در «دوئل» خیلی تفاوت داشت. من هم تمام انرژیام را گذاشتم که این تفاوتها به چشم بیاید.
پروژه «در چشم باد» بعد از «به نام پدر» پیشنهاد شد؟
بله. «در چشم باد» یک کار ویژه و متفاوت تلویزیونی است. نقشی را که در این مجموعه بازی میکنم خیلی دوست دارم.
در این مدت به نظر میرسد تعمداً نخواستهاید کار تلویزیونی قبول کنید؟
اگر «در چشم باد» را جزو مجموعههای مرسوم تلویزیون حساب نکنیم، 3 سال است
که در مجموعهای بازی نکردهام. با وجودی که به متن فیلمنامه اهمیت میدهم
اما در انتخابهایم سعی کردم نگاهم به سینما باشد.
در این فاصله در نمایش «یک زن، یک مرد» هم روی صحنه رفتید. آزیتا حاجیان
درباره انتخاب شما درست عمل کرد. ویژگیهای چهرهتان طوری است که هم برای
بازی در نقش مثبت مناسب هستید، هم منفی و یکی از بازیهای خوبتان را در
قالب یک شخصیت کاملاً خبیث در این نمایش دیدیم.
خیلی وقت بود روی صحنه نرفته بودم و خیلی خوشحالم که با آن نقش، دوباره به
تئاتر برگشتم. بازی در نقشی با این میزان جذابیت یک تمرین فوقالعاده بود.
یک نکته دیگر که در این نمایش برایم اهمیت دارد، استقبالی است که از آن
شد. کار ما بدون مخاطب بیمعنی است، دوست ندارم فقط برای دلم بازی کنم.
در «به نام پدر» با آزیتا حاجیان همبازی بودید. احتمالاً به همین دلیل برای بازی در این نمایش انتخاب شدید.
تجربه مشترکی که در «به نام پدر» داشتیم در انتخاب من تاثیر داشت. خانم
حاجیان بازیگردان آن فیلم بود و احتمالاً شناختی که از جنس بازی من داشته
باعث شده من را انتخاب کند.
گفتید که مخاطب خیلی برایتان اهمیت دارد. اگر پیشنهاد بازی در فیلمی داشته
باشید که در چند جشنواره داخلی و خارجی نمایش داده شود اما اکران عمومی
گسترده نداشته باشد، رد میکنید؟
اگر یک فیلم اکران محدود داشته باشد به معنی این نیست که مخاطب ندارد.
بعضی فیلمها، اصلاً مخاطب ندارند حتی اگر در تعداد زیادی سینما روی پرده
بروند. فیلمهایی که جنبه هنری و فرهنگی بیشتری دارند هم مخاطب دارند و
بازی کردن در آنها، تجربه خوبی است. همانطور که گفتم فیلمنامه و نقش برای
من اهمیت زیادی دارد. وقتی فیلمنامهای را میخوانم تقریباً میتوانم
تشخیص بدهم که مخاطب چگونه با آن برخورد میکند. در این مدت در یک فیلم
کوتاه هم بازی کردم. این فیلمها مخاطب کمتری نسبت به فیلمهای سینمایی
دارد، اگر برای من فقط مخاطب انبوه مهم بود در چنین فیلمی بازی نمیکردم
اما این تجربهها هم مخاطب خاص خودش را دارد و این مخاطب برای من مهم است.
مسعود دهنمکی سوابق سیاسی روشنی دارد. از همکاری با او و داوریهایی که ممکن بود درباره شما و فیلم «اخراجیها» بشود، نترسیدید؟
دیدگاه و سوابق سیاسی آقای دهنمکی به خودشان مربوط است. من از زمانی که
با او آشنا شدم به عنوان یک کارگردان به او نگاه کردم و او هم من را به
عنوان بازیگر فیلمش پذیرفت، رابطهای کاملاً حرفهای بین ما حاکم بود.
در این مدت با کارگردانهایی کار کردهاید که اولین فیلمشان را میسازند.
اعتماد کردن به قابلیتهای این کارگردانها آسان است؟ دهنمکی البته دو
فیلم مستند ساخته، آنها را دیده بودید؟
در مقطعی کارگردانی به من اعتماد کرده و فرصت داده در فیلمی مثل «دوئل»
برای اولینبار به طور جدی خود را محک بزنم. این اعتماد را من به عنوان
بازیگر به بعضی فیلمسازها دادهام و هیچوقت فکر نکردهام نباید با یک
کارگردان فیلم اولی همکاری کرد. در مورد آقای دهنمکی هم دو فیلم مستند از
او دیده بودم. «فقر و فحشا» به نظرم فیلم جسورانه و متفاوتی است. در همان
مستندها هم میتوان استعداد آقای دهنمکی در فیلمسازی را تشخیص داد. در
کنار اینها تیمی که قرار بود در ساخت «اخراجیها» او را کمک کند، تیمی
حرفهای بود و من میدانستم نتیجه همکاری این گروه اگر شاهکار نشود، کار
قابل دفاعی میشود.
کسی توصیه نکرد با دهنمکی همکاری نکنید؟
نه. اصلاً. واقعاً کسی چنین توصیهای نکرد.
مجید سوزوکی کاراکتری است که دهنمکی او را دیده، یک کاراکتر واقعی که وجود داشته. بازی در چنین نقشی جذابیت خاصی دارد؟
آقای دهنمکی عکس او را به من نشان داد، خاطرات مختلفی از او برایم تعریف
کرد که شناخت من را از این کاراکتر بیشتر میکرد. مجید، جوانی است با
ذهنیت مثبت، کمحرف و جدی. تلاش من و آقای دهنمکی این بود تا تصویری که
از مجید سوزوکی ارائه میدهیم واقعاً به او نزدیک باشد.
این شباهتها در ویژگیهای ظاهری هم رعایت شد؟ یعنی نوع لباس پوشیدن و گریم شما قرار است مجید سوزوکی واقعی را تداعی کند.
نوع لباس پوشیدن، شکل گریم، انگشترهایی که در دست من است و حتی استفاده از
تکیهکلام ما چاکریم در جهت نزدیک شدن به آن شخصیت بود. شخصیتی که
میخواستیم دوباره او را زنده کنیم.
جدیتی که در بازی شما میبینیم دقیقاً خواسته دهنمکی بود؟ این جدیت که در
رفتار مجید هست، جنس شوخیها و نوع متلکها او را کاملاً از دوستانش
متفاوت کرده.
از قبل رویش فکر کرده بودیم و خواسته آقای دهنمکی بود. دوستان مجید به جز
مصطفی که سینهسوخته و از همه بزرگتر است، بقیه اهل فکر کردن نیستند،
آنها اول عمل میکنند بعد فکر میکنند (میخندد) اما مجید سوزوکی با بقیه
فرق دارد. در این گروه، فقط او هدف دارد و به همین دلیل، از بقیه متفاوت
است.
مرگ مجید در پایان فیلم، قابل پیشبینی و کلیشهای است. هر چند دهنمکی سعی کرده روی تحول مجید خیلی تاکید نکند.
مرگ مجید باید اتفاق میافتاد. در دنیای واقعی هم مجید سوزوکی در جبهه
شهید شد و این فیلم بخشی از زندگی او را به تصویر میکشد. همان بخشی که با
مرگش به پایان میرسد.
در واقعیت هم مجید سوزوکی همین مدت در جبهه بوده و در همین فاصله زمانی شهید شده؟
بله، مجید سوزوکی میآید که در جبهه گشتی بزند و بعد برگردد که شهید میشود.
تحول مجید برای شما قابل قبول است؟
به نظر من تحول باسمهای در فیلم نمیبینیم. زمانی که فیلمنامه را
میخواندم آرزو میکردم مجید در پایان متحول نشود. اگر میشد این نقش را
بازی نمیکردم. وقتی فیلمنامه به آخر رسید خیلی خوشحال بودم که تحول
باسمهای اتفاق نیفتاد و مجید در لحظات آخر زندگی هم مرام خودش را دارد.
اگر تحولی در مجید میبینیم از جنس خود اوست.
فکر میکردید برای بازی در نقش مجید سوزوکی نامزد سیمرغ بشوید؟
موقع فیلمبرداری نمیشود به این چیزها فکر کرد. موقع بازی در این نقش اصلاً به این بخش از ماجرا فکر نمیکردم.
یعنی اصلاً گرفتن سیمرغ یا نامزد شدن در جشنواره اهمیتی ندارد؟
مگر میشود اهمیت نداشته باشد. دیده شدن بازیام در جشنواره و بعد از آن
خیلی مهم است. درباره «اخراجیها» این اتفاق افتاد و من حس کردم که مردم
بازی من را دیدهاند. اگر نامزد میشدم یا جایزه میگرفتم این شیرینی
بیشتر میشد ولی برای من که یک بار سیمرغ بلورین گرفتهام، نظر مردم و
استقبال آنها اهمیت بیشتری پیدا کرده است.
این روزها مشغول اجرای یک برنامه در رادیو هستید. اولین بار است که در رادیو فعالیت میکنید؟
اجرای یک برنامه سینمایی را برعهده دارم. با برگزیدگان سینمای ایران در
سال 85 صحبت میکنیم. این روزها مشغول ضبط برنامه هستیم و از فروردینماه
پخش برنامه شروع میشود. خوشبختانه اولین تجربهام در رادیو، اجرای یک
برنامه سینمایی است که در سرتاسر ایران پخش میشود.
به نظر میرسد به بازیگر محبوب کارگردانهای سینمای جنگ تبدیل شدهاید؟
(میخندد) «به نام پدر» فیلم جنگی نبود.
حاتمیکیا بیشتر در حوزه سینمای جنگ فعالیت کرده.
به هر حال فیلمنامه خوب معیار انتخاب من است. اگر باز هم در این حوزه پیشنهادهایی بشود میپذیرم.
«اخراجیها» جزو فیلمهایی است که دوستش دارید؟
من همه فیلمهایی که بازی کردهام، دوست دارم. خوشحالم که «اخراجیها» فیلمی است که هم من آن را دوست دارم، هم مردم.
به اندازه «دوئل» آن را دوست دارید؟
«دوئل» برای من یک قصه دیگر دارد و آغاز یک جریان است و با دیگر تجربههایم قابل مقایسه نیست
مجموعه آثار:
- دختران انتظار (رحمان رضایی، 1378)
- نغمه (ابوالقاسم طالبی، 1381)
- دوئل (احمدرضا درویش، 1382)
- گرداب (حسن هدایت، 1384)
- به نام پدر (ابراهیم حاتمی کیا، 1384)
- سرگیجه (محمد زرین دست، 1384)
- اخراجی ها (مسعود ده نمکی، 1385)
- انعکاس (رضا کریمی، 1386)
مجموعه های تلویزیونی:
- تب سرد (علیرضا افخمی، 1383)
- در چشم باد (مسعود جعفری جوزانی، 1384)
......................................................
جشنواره ها و جوایز:
- برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از بیست و دومین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم دوئل - 1382
- کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از بیست و چهارمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم به نام پدر - 1384
- کاندید تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از نهمین جشن خانه سینما برای بازی در فیلم دوئل -